بهارمـــــــ آرزو ستــــــ ツ

مثبتـــ های من همیشه شرقی اند

بهارمـــــــ آرزو ستــــــ ツ

مثبتـــ های من همیشه شرقی اند

23

زیدی به زن فاحشه گفتا پستی 

هر دم پا به دام دیگری بستی 

زن فاحشه گفتا،چنان که میگویی هستم 

اما تو که چنین می نمایی،هستی؟

ادامه مطلب ...

22

چقدر قشنگه دوستی داشته باشی که یه اس ام اس کوتاهش  حسابی کیفورت کنه 

دوستی از جنس خودت ولی بهتر ازتو

برای داشتنش خیلی خوشحالم دو ساله که کارشناسی تموم شده ولی دوستی مون سرجاشه،هر چند دوریم....


پ.ن 

همیشه وقتی دل تنگ میشم با یه پیامک کوتاه بهش حالم دگرگون میشه .خدایا شکرت برای مخلوقات دوست داشتنی ات

21

داشتم فکر میکردم این بلاگ اسکای که تو تنظیماتش پروفایل و لایک مطالب داره ،پس چرا من تو قالب نمی بینمشون؟؟؟ 

از کشفیات جدید دیشب این بود که خیلی اتفاقی کلیک کردم رو اسم نویسنده و صفحه پروفایل ظاهر شد و بسی سورپرایز شدم و بعدش در قالبهای مختلف به طرق مختلف یه جاهایی که مستتره میتونید بخش لایک و اشتراک گذاری مطالب پیدا کنید. که باز پیدا کردنش نبوغ ذهنی خاصی رو می طلبه.

دلیل این همه بخشهای مستتر تو قالبهای بلاگ اسکای نمی درکم!!!!!


پ.ن 

مدیونید اگه فک کنید آی کیوم خیلـــــــــــــی بالاس.

20

مراقب رفتارت باش 

هیچ کس نمیتونه در جایگاه قضاوت از دیگران باشه 

اگه نمیتونی خوب باشی اشکالی نداره سعی کن ادم باشی و دل کسی نشکونی! 

ادما بازیچه هم نیستن بیایید بهم احترام بگذاریم. 

با تشکر

19

دیگه به کی بگم من کار می خوام 

چقدر دیگه صبر کنم 

انقدر التماست کردم دیگه خجالت میکشم چقدر اخه رو بندازم بهت  

اصلا حواست به من هست؟؟

زود باش دیگه .ایندفعه دیگه دارم جدی حرف میزنم باهات  

من خیلی عجولم خودتم اینو میدونی، منتظرما 

 

ارادتمند همیشگی تو

18

اصلا کی گفته نمیشه تنهایی شاد بود و شاد زندگی کرد . 

قرار نیس یکی پیدا بشه بیاد مارو شاد کنه .شادی از وجود ادما بلند میشه در اعماق تنهایی هم میشه شاد بود  و از زندگی لذت برد

من انسان کاملی هستم و انتظار ندارم که یکی پیدا بشه بیاد منو شاد کنه  .این منم که باید انقدر از شادی سرمست باشم که بتونم اونو با بقیه تقسیمش کنم 

دوست من نخواه که با من بتونی احساس شاد بودن بکنی شادی تو خلوت خودت پیدا کن.

17

وقتی تو دست و پا میزنی یکی بهت توجه کنه، همون یکی دست و پا میزنه که یکی دیگه بهش توجه کنه.

16

دیگه نوشتنم هم نمیاد  

نمیدونم واقعا چی میشه ذوق ادم میجوشه و گاهی کور میشه 

بیرون صدای نوحه خوانی حسین (ع) میاد ولی هیچ حسی ندارم 

الان تو ذهنم خودمو با دیوارای خونه مقایسه میکنم 

هر دومون صدای نوحه رو میشنویم هر دو سکوت کردیم و هیچ واکنشی نشون نمیدیم 

منم  الان یک دیوارم که گاهی  فقط قدرت حرف زدن یا تکان خوردن پیدا میکنه

15

رسم دوستــــی مان ، مثل نان نیست

که گرمش در سفره باشد

 

و ســــرد و بیاتش سهم نمــــکی 

 

چــــه در گـــرمای حضورت 

 

 و چـــــه در سرمای نبــــودت

 

همیشــــــــــه هستــــی 

همــــین حــــوالی ..


+ باز تو شدی همه کسم. باز تنهایی ، باز دلتنگی .و باز تو شدی همان مخاطب خاص من 

+ دوست باوفای من ،ببخش منو اگه برهه ای  تنهایت گذاشتم .

14

خوبه که ادما مطالعه داشته باشن و خوب زندگی کردن یاد بگیرن. 

یاد بگیرن زندگی ارزش ناراحتی و گیر کردن تو گذشته رو نداره و باید در حال بود و از اون لذت برد. 

خوبه قدری هم وارد علم روانشناسی بشیم و مهارتهایی زندگی بیاموزیم .یاد بگیریم با بقیه خوب باشیم و در تعاملاتمون ازش استفاده کنیم. 

شخصا کتابهای روانشناسی زیاد خوندم اما امان از مواقعی که بین عقل خودم و توصیه های روانشناسی گیر میکنم 

گاهی اوقات ضمیر ناخوداگاه افراد اجازه نمیده مطالب اموخته شده حاکمیت کنه تو تصمیم گیری. 

با اینکه میدونی تصمیم درست چیه و الان باید چیکار کنی، ولی باز اقدامی میکنی که خودتم حرصت درمیاد انگاری این من نیستم که دارم این کار انجام میدم. 

هعی خدا .....کی میشه بزرگ بشم!!!

من و دوستم و دریاچه

و اما پاییز 

امروز به دعوت دوستم رفتم دانشگاه تا اون کارشو انجام بده و بعدش هم باهم باشیم.بعد دانشگاه تصمیم گرفتیم بریم دریاچه خلیج فارس 

همیشه تو راه میدیدمش و دوست داشتم برم اونجا 

هواعالی بود خنک و نسیمی ارام وفضایی ساکت 

یه جای قشنگ واسه کسب ارامش و درد و دل، صحبتای دوستانه 

خیلی وقته بیرون نرفته بودم .این مدت خیلی خودخوری کردم .با این که سر صبح زورم میومد از خواب بیدار بشم ولی ارزششو داشت.از این به بعد قراره با دوستان هماهنگ کنیم و باهم بیشتر بریم بیرون .واسه عوض شدن روحیه من که عالیه

13

سلام به خدای درونم  به خدایی که همیشه در همین نزدیکی بوده و گاهی من ندیدمش

به لطف دوستان عزیز وبلاگ ختم 14000 صلوات گذاشتیم و این دوره خیلی کمکم کرده که اروم بشم  

خدایا شکرت که همیشه یاد تو مایه ارامش ما بوده

12

سلام خدای مهربونم 

فکر میکردم ایمان واقعی یعنی ... 

نماز خوندن، خوب بودن ، مراقب رفتارامون بودن و.... 

 

ولی نه 

اشتباه میکردم .اینا بیشتر وظیفه است . 

نمیدونم چرا ته ته دلم به بزرگی ات نمیرسم .معذرت میخوام که از درک بخشندگی ات عاجزم.دلم میخواد برای خواسته هام فقط به تو رو بندازم ولی حیف گاهی اوقات یادم میره 

نمیدونم باید چیکار کنم که این تصورات غلط از ذهنم پاک بشه  

خیلی دوستت دارم. با همه اشتباهاتم، با وجود گناهانم ، تو همیشه پذیرای منی و من باز شرمنده مهربونی هاتم 

 هر روز شکر میگم که خالقی مهربان همچون تو دارم

11

خدایا سپاس که همیشه با یاد تو قلب کوچکم ارام میگیرد... 

چندی پیش بعد کلی استیصال و درماندگی تصمیم گرفتم استخاره بگیرم .این جمله امد: جریان زودگذری است، دل نبندید. 

این جمله آبی بود که روی منِ اتیش ریخته شد و نسبت به قضیه ازدواجم سرد و ارامم کرد. 

 

خدایا میدانم که همیشه بهترین ها را برایم میخواهی ... خیلی دوستت دارم و تو را عاشقانه پرستش میکنم... بازهم مثل همیشه دستان کوچکم را بگیر و راه درست را نشانم بده  .

خدایا  بی نهایت سپاسگزارم ..سپاسگزارم .. سپاسگزارم..

10

خیلی بده چیزی که خیلی دوستش داری پیش روت باشه میشه مال تو باشه  

ولی ادم جرات نکنه دستشو به سمتش دراز کنه. 

خدایا لرزش این دل کوچکمو میبینی 

خدایا کمکم کن 

من هنوزم منتظرم تو برام معجزه کنی 

چشمم به کمکمهای تو هستش

9

خدایا صبح ام را با نام تو شروع کردم با امید به تو  

 

به اینکه تو هم امروز کمکم کنی دستان مرا بگیری و راه درست را نشانم دهی  

 

کمکم کن .باز دیشب خوابش را دیدم خوابی پر از ارامش  

 

نمیخواستم این خواب ارام و قشنگ تمام شود . 

 

خدایا خوب و بدم را نشانم بده 

 

امین.... 

8

الان که سه شنبه است درست شد یه هفته بعد خداحافظی مون 

 اینروزا دارم فکر میکنم .به این که واقعا از زندگی و از دنیا چی میخوام. 

همه حرفایی که زدیم رو مرور میکنم 

نمیدونم ..... 

انقدر فکر کردم که دیگه نمیدونم چی درسته چی غلط

7

می دونستم هنوز تموم نشده .حالا که از احساس هم خبر داریم نمیشه به همین راحتی کنار کشید. 

دیشب از ته دلم براش دعای خیر کردم تا بتونم کمی خودمو اروم کنم. 

دوباره امروز صبح باهام تماس گرفت  ازم خواست یه راه حلی پیش روش بذارم ولی من نمیدونستم چی بگم .دوباره همون حرفای قبلی تکرار شد .من نمیتونم خانوادمو رها کنم و برم دنبال خواسته های خودم. 

برای سومین بار دوباره خداحافظی کردیم .قرار شد دیگه جواب همدیگرو ندیم و همدیگرو فراموش کنیم . ولی میدونم که شدنی نیس. 

دلم خیلی گرفت من یکسال منتظرش بودم ولی حالا که اومده نمیتونم بپذیرمش. 

کلی گریه کردم تا اروم بشم به یاد خدای مهربونم افتادم که همیشه هوامو داشته و داره. تصمیم گرفتم از خودش بخوام کمکم کنه این موانع رو کنار بزنه و هرچی که به صلاحمونه برامون مقدر کنه . 

خدایا از اینکه منو به عشقم نزدیک کردی ازت بی نهایت سپاسگزارم.

6

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

5

وای که چقدر امروز حال خوشی دارم 

خدایا شکرت با اینکه دیشب اصلا نتونستم بخوابم ولی سرحالم .امروز روز خوبی خواهد بود مطمئنم.

ادامه مطلب ...