34

بعضیا مثل یه نسیم خوش می مونن. 

اروم میان و از کنارت رد میشن، درست وقتی داری به حسی که بوجود امده فک میکنی ، مثل طوفان میان  

وهمه چی با خودشون میبرن،هر چی خاطره و حرف بود  

تند و سریع. 

 « قصه ما به سر رسید 

 عشقه به هیچ جا نرسید »

 یاد اس ام اسی افتادم که میگه؛ ایرانی ها تو دعواهاشون همیشه واسه خودشون متاسفن. 

الان منم واسه خودم متاسفم :) یه ایرانیم دیگه، کاریش نمیشه کرد. 

شانس اوردی دلم نمیاد حتی بهت چیزی بگم.ما زمان بد ی بهم رسیدیم. حیف !کاش میشد که بشه. هیچ وقت منظورمو نفهمیدی بس که تو باغ نبودی اخرش دنبال بهونه بودی بذاری بری. حتی وقتی از خدا پرسیدم گفتش ما اشتباهی بهم برخوردیم.ولی من دوستت داشتم.چرا باید اینجوری بشه اخه.

واقعا حکمت خدا رو نمیدونم چرا من باید از روز اول همه چی هی تو ذهنم مرور بشه و اذیتم کنه ، اونوقت شما مردا فقط اخرین جمله یادتون می مونه.انصاف نیست اینجوری راحت بری و ناراحتی هاش قسمت من بشه.ولی چه میشه کرد اونی که باید بره بالاخره میره. پس چیه که میگن : اگه مردی تو رو بخواد هرکاری میکنه واسه بدست اوردنت!!

لامصب از دلمم نمیاد یه چیزی بارت کنم فحشت بدم و.. 

خیلی قشنگ با یه پیامک خداحافظی و یه شکلک ، میذاری میری واسه همیشه. 

ولی من نه ازت خداحافظی کردم نه بهت نه گفتم ، یعنی یادت می مونه...  

+قصه ما به سر رسید .چهارشنبه 18دی 1398

بعدا نوشت:  تاریخ 1392 نمیدونم چرا 1398 نوشتم. عوارض عاشقیه دیگه خخخ. امیدوارم بتونم دوباره از ته دل بخندم.